نخستين پژوهش‌ها درباب وزير مغربي(370ـ418) والمصابيح في تفسير القرآن

سالها بود که من با علاقه بسيار تفسير التبيان را مي‌کاويدم و بر مؤلفش درود مي‌فرستادم. شيخ طوسي (385ـ460) را به حق بايد نخستين مفسّر شيعه دانست که تفسيري کامل بر سراسر قرآن و با رويکردي تازه نگاشت و تاريخ تفسير شيعه را از نقطه‌اي عطفي بسيار مهم گذر داد. پيشتر در مقالات متعدد نشان داده بودم که اهميت کار شيخ طوسي در تاريخ تفسير شيعه اماميه تا چه اندازه است و او کدام عناصر و روش‌هاي تفسيري را به تفسيرنگاري شيعه افزوده است (مثلا نک. <شيخ طوسي و منابع تفسيري وي در التبيان>، در مطالعات اسلامي (دانشكده‏‌ي الهيات دانشگاه فردوسي مشهد)، شماره‏ي 74، زمستان 1385؛ <اختلاف قرائت يا تحريف قرآن: نگاهي به نقل روايات شيعه در تفسير التبيان>، در علوم حديث، سال يازدهم، ش 2، شمارهي پياپي 40، تابستان 1385).

از حدود 2 سال پيش بر اثر اتفاقي ميمون دريافتم اديبي دانشمند و مفسري گرانمايه که قريب نيم قرن پيش از شيخ طوسي مي‌زيسته و در امور سياسي و ديواني دستي داشته، در اين امر فضل تقدم بر شيخ طوسي دارد. ابوالقاسم حسين بن علي مغربي معروف به "وزير مغربي" و "ابن‌الوزير" متوفاي 418 قمري دانشمندي است که از نظر من تاريخ تفسير شيعه در صورت کنوني‌اش بسيار مديون اوست. او و پدرش که در دربار عباسيان و آل‌بويه در بغداد، فاطميان مصر و حمدانيان در حَلَب سمت‌هاي وزارتي و ديواني داشته‌اند، در فقه، تفسير، حديث و از همه بالاتر، در ادب و لغت عربي دستي داشته‌اند. المصابيح في تفسير القرآن يکي از مهم‌ترين نگاشته‌هاي ابوالقاسم حسين بن علي المعروف بالوزير المغربي است که تنها شيخ طوسي در کتاب خود از آن بهره برده و از آن نقل‌هايي کرده است؛ گواينکه استفاده‌ي شيخ طوسي از تفسير وزير مغربي بسيار بيشتر از آن مقداري است که وي در تفسير التبيان بدان اعتراف مي‌کند.

به‌جز شيخ طوسي، به ندرت کسي را مي‌شناسيم که از تفسير وزير مغربي يعني المصابيح في تفسير القرآن استفاده‌ي مستقيم کرده باشد. افرادي چون زرکشي، ابوحيان غرناطي، ابوالحسن نيشابوري اندک اشاره‌هاي مستقيم بدين تفسير داشته‌اند. همين امر افزون بر دلايلي که بايد به تفصيل در جاي خود مطرح کنم، سبب شده است که در طول تاريخ، نسخ‌هاي تفسير المصابيح بسيار اندک و تقريباً مفقود باشند. خوشبختانه اکنون مي‌دانيم از اين تفسير و ساير آثار وزير مغربي نسخه‌هايي معدود در کتابخانه‌هاي ايران و جهان باقي مانده است.

از شبي که اهميت و جايگاه تفسير مغربي را شناختم، کار بر روي تفسير التبيان را تقريباً يکسره کنار نهادم و در طلب نسخه‌هاي المصابيح اثر وزير مغربي چهارگوشه‌ي عالم را کاويدم و اکنون پس از قريب 2 سال، با تهيه‌ي برخي از اين نسخ، کار تصحيح متن آن را آغاز کردم و اميد مي‌برم با افزودن حواشي و استخراج منابعِ وزير مغربي، به‌زودي موفق به انتشار نسخه‌اي محقَّق از اين تفسير مبتکرانه و بي‌بديل شوم. به جز تصحيح متن تفسير، نکات فراواني در کار وزير مغربي يافته‌ام که تقريباً همگي از جمله اختصاصات و منفردات وزير مغربي در تفسير شيعه و گاه در سراسر تاريخ تفسير شيعه و سني به‌شمار مي‌آيد. از اين ميان، يکي دو مقاله را انتشار داده‌ام (مثلاً <مأکله‌ي سالانه‌ي يهود: بررسي روايتي تفسيري در منابع کهن شيعه و سنّي>، در پژوهش‌هاي قرآن و حديث (مقالات و بررسيها)، سال 44، ش 2، پاييز و زمستان 1390) و چندين نوشته‌ي ديگر را در نوبت انتشار دارم (از جمله: مسأله‌ي سيره‌ي نبوي در تفسير المصابيح؛ نقل قول از عهدين در تفسير مغربي؛ پيوند وزير مغربي با مفسران معتزلي؛ روايت در تفسير وزير مغربي؛ جوانب ادبي تفسير المصابيح). همچنين درآمدي کلي بر معرفي اين تفسير ارزشمند همراه با نمونه‌اي از متن تصحيح شده را در جشن‌نامه‌ي استاد محمدعلی مهدوي‌راد که بزودي انتشار خواهد يافت، آورده‌ام. عنوان مقاله‌ی مذکور چنين است: <المصابيح في تفسير القرآن: گنجي کهن در تاريخ تفسير شيعه>.

ناگفته نگذارم که پيشتر در سال 2000 ميلادي بخشي از متن تفسير وزير مغربي را دانشجويي به نام عبدالکريم بن صالح بن عبدالله الزهراني در دانشگاه ام‌القري همراه با مقدمه‌اي بسيار ضعيف و آکنده از اشتباهات علمي تصحيح کرده که نسخه‌ي آن بر روي اينترنت هم موجود است. علاوه بر انبوهي اشتباهات در پانويس‌هاي توضيحي ذيل تفسير آيات، اين دانشجو در مقدمه‌ي خود کوشيده است تا با استناد به دلايلي مضحک، وزير مغربي را دانشمندي غيرشيعه معرفي کند.

در اين باره باز هم خواهم نوشت ان شاء الله.