سير چاپ متن و ترجمه‌ي قرآن در اروپا (بخش نخست)

سير چاپ متن و ترجمه‌ي قرآن در اروپا (بخش نخست)

مرتضي کريمي‌نيا

انتشار يافته در ترجمان وحي، سال شانزدهم، ش 2، شماره‌ي پياپي 32، پاييز و زمستان 1391، ص 63ـ85.

 

امروزه رسم است که در کتا‌بهاي تاريخ قرآن، در ادامه‌ي مباحث مربوط به رسم الخط و نقطه‌گذاري و اعراب آيات، صفحاتي را نيز به بررسي تاريخ انتشار (چاپ) و ترجمه‌ي قرآن اختصاص مي‌دهند. شروع انتشار قرآن و سير تحول آن از جمله فرازهاي مهم تاريخ کتاب آسماني مسلمانان در قرون گذشته بوده است که مقاله‌ي حاضر مي‌کوشد بخش کوچکي از آن را گزارش و تحليل کند.

به دلايل روشن تاريخي، تا پيش از صنعت چاپ، مسلمانان همانند ديگر ملل متمدن جهان، کتا‌بهاي خود را به صورت دستنويس فراهم و آنها را استنساخ مي‌کرده‌اند. طبيعي است حفظ و اشاعه‌ي کتابهاي مقدس و از جمله قرآن نيز از اين امر مستثنا نبوده است. استنساخ قرآن به دست مسلمانان در کشورهاي اسلامي طي قرون طولاني از قرن دوم تا سيزدهم هجري (هشتم تا نوزدهم) خود قصه‌ي بلندي داشته است. اکنون انبوهي مصاحف کامل و ناقص قرآني در سراسر جهان اسلام و حتي کتابخانه‌هاي مهم اروپايي به يادگار مانده است که هر فراز تاريخي و هر منطقه‌ي جغرافيايي‌اش صدها مطالعه‌ي جدي و ارزشمند مي‌طلبد.[1] در مقاله‌ي حاضر کمتر به اين بخش مهم از تاريخ نگارش و استنساخ قرآن خواهيم پرداخت. آنچه از اين بخش مورد توجه قرار خواهد گرفت، پيوند اين دسته از مصاحف جهان اسلام با نخستين قرآنهاي چاپي است که همگي در اروپا انتشار يافته است.

از زمان چاپ نخستين متن قرآن به سال 1537 در شهر ونيز (ايتاليا) تا انتشار نخستين قرآن چاپي در تبريز (1827 ميلادي، 1243 قمري)، اين تنها غربيان بوده‌اند که قرآنهايي را چاپ و منتشر ساخته‌اند. در اين زمان عباس‌ ميرزا دستگاه چاپي را از روسيه به تبريز وارد کرد و اولين چاپ قرآن در سال 1243 هجري قمري با حروف سربي ــ ‌که به چاپ حروف چوب کبريتي معروف است ــ به انجام رسيد. چاپ اين قرآن در قطع رحلي و در 14 سطر در هر صفحه و در زمان سلطنت فتحعلي‌شاه قاجار صورت گرفت و پس از پنج سال (سال 1247 هجري قمري) مجدداً در تهران چاپ شد.



[1]. يکي از مهم‌ترين بخش‌ها در اين باره بررسي نخستين قرآنهاي به‌جامانده (از جمله با رسم‌الخط پيش کوفي) است که خوشبختانه در يکي دودهه‌ي اخير، متون مهمي از اين قرآنها به صورت عکسي در اروپا انتشار يافته است. نسخه‌هاي کتابخانه‌ي ملي فرانسه، کتابخانه‌ي بريتانيا، نسخه‌ي سن‌پترزبورگ (تاشکند)، نسخه‌هاي مختلف کتابخانه‌هاي ترکيه، و پاره‌هايي از مصاحف صنعاء از اين شمارند.

 

ادامه نوشته

تفسير حدادي: ترجمه‌ي فارسي کهني از ميانه‌ي قرن پنجم

تفسير حدادي: ترجمه‌ي فارسي کهني از ميانه‌ي قرن پنجم

 

المجلد الثامن من معاني کتاب الله تعالي و تفسيره المنير، تصنيف ابونصر احمد بن محمد بن حمدان بن محمد حدادي، کتابت و تذهيب از عثمان بن حسين وراق غزنوي (در سال 484 ق)، با مقدمه‌ي محمد عمادي حائري، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي و کاخ‌موزه‌ي توپقاپي (استانبول)، 1390. 41+476+9ص. شابک: 9786002200662.

اين اثر چاپي عکسي است از قرآن کريم (نسخه‌ي شماره‌ي 209 در کتابخانه‌ي کاخ موزه‌ي توپقاپي) همراه با ترجمه و تفسيري کهن به فارسي (شامل نيمي از سوره‌ي کهف و سوره‌هاي مريم، طه، انبياء و حج) که اصل آن در بخش خزينه‌ي امانت کتابخانه‌ي کاخ موزه‌ي توپقاپي (استانبول) نگهداري مي‌شود. اين مصحف و تفسير ارزشمند، کهن‌ترين نسخه‌ي مترجَم قرآن است که تاريخي مشخص دارد؛ افزون بر آنکه کتابت و نسخه‌آرايي آن جلوه‌اي کم نظير از هنر قدسي را نمايان عرضه مي‌کند و متن آن در شمار قديم‌ترين تفاسير فارسي قرآن است. پيش از اين، مقاله‌اي علمي درباب اين اثر به قلم محمد عمادي حائري با عنوان <کهن‌ترين نسخه‌ي مترجَم قرآن: تحليل متن، بررسي دستنوشت، زيبايي‌شناسي هنر قدسي>، در آينه‌ي ميراث، ضميمه‌ي شماره‌ي 19، 1389، 88ص انتشار يافته است.

بنا به نظر محقق اين اثر، سيد محمد عمادي حائري در مقدمه بر کتاب حاضر، اين نسخه از ترجمه و تفسير قرآن که آن را مي‌توان تفسير حدادي ناميد، درواقع همان تفسيري است که مجلدي از آن در کتابخانه‌ي موزه‌ي بريتانيا به شماره‌ي Or. 6573 نگهداري مي‌شود و متن آن به کوشش جلال متيني با عنوان تفسيري بر عُشري از قرآن مجيد به چاپ رسيده است. شواهد فراوان در دست است که نشان مي‌دهد اين اثر در چند مجلد تأليف وکتابت شده است. بخش فعلي تنها حدود 2 جزء قرآن کريم را در 476 صفحه دربر دارد؛ اين بدان معناست که تمام اثر لاجرم بايد بيش از 7000 صفحه دارا بوده باشد. با اين احوال، از ديگر مجدات تفسير حدادي تاکنون نسخه يا نشاني يافت نشده است. قرائن موجود در متن اثر نشان مي‌دهد ابونصر حدادي که در زمان کتابت (484 قمري) اثر درگذشته بوده، از نظر فقهي بر مذهب حنفي و از نظر کلامي، بر مذهب کرّاميه بوده است.

تفسير حدادي، با توجه با تاريخ کتابت اين نسخه در موزه‌ي توپقاپي، پس از تفسير معروف به ترجمه‌ي تفسير طبري (در 354 قمري)، در شمار کهن‌ترين تفاسير فارسي، و در رديف آثاري چون تاج التراجم ابوالمظفر شاهفور اسفرايني (م. 471 ق)، و تفسير التفاسير ابوبکر عتيق سورآبادي نيشابوري (م. 494 ق) قرار مي‌گيرد. شيوه‌ي وي در متن حاضر چنين است که نخست بخشي از آيه را نقل و ترجمه مي‌کنند و به دنبال ترجمه‌ي هر بخش، تفسير کوتاهي از آن مي‌آورند و در ادامه به ذکر اقوال مفسران و مباحثي از اين دست مي‌پردازند. ترجمه‌ي فارسي آيات در تفسير حدادي، برخلاف تفاسير معروفي چون کشف الاسرار ميبدي و روض الجنان ابوالفتوح رازي، چندان متأثر از نخستين ترجمه‌ي فارسي قرآن (ترجمه‌ي تفسير طبري) نيست. عبارات و توضيحات وي در مواضع متعددي از اين اثر نشان از استقلال فکري و قلمي مفسّر در ترجمه و تفسير آيات است. متن تفسير حدادي تا اندازه‌اي عربي‌گراست و واژه‌هاي عربي يا مرکب عربي‌ـفارسي در آن فراوان يافت مي‌شود. بااين همه، ترجمه‌ي فارسي ابونصر حدادي از آيات قرآن، برخلاف ديگر ترجمه‌هاي کهن فارسي از قرآن، چندان تحت تأثير ساختار نحوي جملات متن مبدأ (آيات قرآن) نيست و حتي گاه مترجم از چارچوب لغوي نحوي آيه تاحدي به‌در آمده و به ترجمه‌ي آزاد دست زده است.

متن قرآن يکسره با خط کوفي کتابت شده است که در آن زمان همچنان خطي مقدس به‌شمار مي‌آمده است. در آن ادوار تنها قرآن با خط کوفي نوشته مي‌شد و کتابت آثار عادي با خط نسخ صورت مي‌پذيرفت. با اين‌همه کاتب متن، عثمان وراق در ميانه‌ي ترجمه و تفسير و نه در متن قرآن، احاديث و ادعيه، اشعار، عبارات عربي و حتي آيات قرآن را به خط ثلث يا نسخ پخته‌اي مي‌نويسد که اين امر خود نشان از رواج اين دو خط در عصر اوست. نقطه‌ها، علامات تشديد و سکون و اعراب آيات با رنگ قرمز يا مذهَّب طلايي نقش شده‌اند. ترجمه و تفسير آيات هم به خط کوفي است، اما کوفي آيات قرآني کهن‌نماتر است. آيات قرآن به خط مشکي و با قلمي درشت‌تر و ترجمه و تفسيرها با همان رنگ اما با قلمي ريزتر کتابت شده‌اند.

چاپ جديد از ترجمه‌ي انگليسي مولانا محمد علي لاهوري

 

 

چاپ جديد از ترجمه‌ي انگليسي مولانا محمد علي لاهوري

English Translation of the Holy Quran, with Explanatory Notes, originally by Maulana Muhammad Ali, edited, language updated and notes abridged by Zahid Aziz, Ahmadiyya Anjuman Lahore Publications, U.K., 2010. 64+854pp. ISBN: 978-1-906109-07-3.

ترجمه‌ي انگليسي قرآن کريم، همراه با نکات تفسيري و توضيحي، به قلم مولانا محمدعلي، ويرايش، روزآمدسازي زبان و تلخيص تفاسير و توضيحات از زاهد عزيز، لندن: انتشارات انجمن احمديه‌ي لاهور، 2010. 64+854ص. شابک: 9781906109073.

مولانا محمد علي، مشهور به لاهوري (1874ـ1951) از مسلمانان شبه قاره بود که با پيوستن به فرقه‌ي احمديه (قاديانه) در جواني، بخش اعظم عمر خويش را در تعلق خاطر به آراي ايشان گذراند. وي در 1974 در پنجاب متولد شد، تحصيلات ابتدايي خوبي پشت سر گذاشت، ليسانس زبان انگليسي و حقوق را در سال 1899 دريافت کرد. وي از سال 1897 به انجمن احمديه پيوست، اما بعدها با انشقاق اين انجمن، شاخه‌ي قاديان را رها کرد، به لاهور رفت و تا آخر عمر از اعضاي انجمن احمديه‌ي لاهور باقي ماند. مهم‌ترين تفاوت اعتقادي اين دو در اعتقاد به خاتميت حضرت محمد (ص) در نبوت است که اعضاي انجمن احمديه‌ي لاهور به عکس اعضاي انجمن احمديه‌ي قاديان، به خاتميت معتقدند و غلام احمد قادياني، مؤسس فرقه را پيامبر نمي‌دانند و هيچ مسلماني را تکفير نمي‌کنند. محمد علي در 1951 درگذشت.

Normal0falsefalsefalseEN-USX-NONEFAمولانا محمدعلي از نخستين مترجمان انگليسي قرآن در ميان مسلمانان به‌شمار مي‌آيد. پيش از وي تنها سه ترجمه‌ي انگليسي قرآن از جانب مسلمانان انتشار يافته بود که چندان رواج و اشتهار نيافتند: محمّد عبدالکريم‌خان (پاتيالا، 1905م)، ميرزا حيرت دهلوي (دهلي، 1912 م) و ميرزا ابوالفضل (الله‌آباد، 1912م). از محمد علي دو ترجمه‌ي انگليسي و اردو برجاي مانده است. ترجمه‌ي انگليسي وي به سال 1917 انتشار يافت. اين ترجمه حاوي مقدمه‌اي مفصل در فضايي جدلي با مسيحيان بود و همراه با توضيحات تفسيري فراوان در ذيل آيات به چاپ رسيد. ترجمه‌ي مولانا محمد علي به دليل سطح بالاي زباني و نيز رواني‌اش مورد توجه قرار گرفت تا آنجا که برخي ترجمه‌ي پيکتال و حتي يوسف علي را کاملاً متأثر از اين برگردان انگليسي دانسته‌اند. بعدها، و از 1981، ترجمه‌اي منسوب به محمد علي حبيب (1904ـ1959) مشهور به شاکر، با رونويسي از اين اثر انتشار يافت که همواره تحت عنوان ترجمه‌اي شيعي در مجامع عمومي و علمي شهرت فراوان يافته است.

ادامه نوشته

درآمدي بر ترجمه‌ي معناشناختي قرآن، نوشته‌ي حميد احراري

 

 

درآمدي بر ترجمه‌ي معناشناختي قرآن، نوشته‌ي حميد احراري، تهران: يادآوران، 1389. 160ص. شابک:0ـ40ـ5824ـ964ـ978.

هدف مؤلف در اين کتاب ارائه‌ي الگويي است که بتوان با بررسي آن، درباره‌ي اصول معناشناسي و روش ترجمه‌ي قرآن به بحث و گفتگو پرداخت. وي درصدد است پيش از عرضه‌ي ترجمه‌ي جديد خود از قرآن مجيد، روش کار خود را در گفتگو با ديگران منقّح سازد. اين اثر درواقع مقدمه‌اي است بر نشر ترجمه‌اي فارسي از قرآن کريم که مؤلف در آن مباني و روش‌هاي خود را به نظرخواهي اهل فن و محک نقد و پيرايش آنان نهاده است؛ بنابراين اين ترجمه، پيش‌نويسي براي گفتگو و باز تفسير است چراکه به نظر مؤلف، ترجمه‌ي اصيل همواره ‌در هر گفتگو شكوفا مي‌شود.

کتاب حاوي مقدمه، سه فصل و چند پيوست است. فصل نخست <چشم انداز حقيقت> نام دارد. تا زماني که نسبت بين زبان و حقيقت، تبيين نشود، ترجمه و تفسير هر متني به ويژه متن مقدس، فاقد روش و نهايتاً غير مسئولانه خواهد بود. نويسنده در اين فصل، انبوهي آراي برگرفته از فلسفه، زبان شناسي، معرفت‌شناسي و هرمنوتيک را  همراه با ديدگاه‌هايي از محققان اسلامي قديم و جديد کنار هم مي‌نهد تا مهم‌ترين مشکلات ترجمه‌ي متن را با دقت در جوانب مختلف زبان و حقيقت نشان دهد. فصل دوم کتاب به <فرايند معناشناسي> اختصاص يافته و مؤلف در آن گام به گام، مراحل مختلف فهم معنا را پي‌جويي مي‌کند. فصل سوم که نمونه‌ي عملي کار وي در ترجمه‌ي بخشي از قرآن است، به ترجمه‌ي سوره‌ي نبأ اختصاص يافته و مترجم قرآن در انتهاي اين فصل نکات تفسيري، لغوي و زبان شناختي خود را افزوده است.

فهرست بلند و بالاي منابع پاياني کتاب (528 منبع) نشان از اطلاع و اشراف مؤلف بر منابع اسلامي کهن (اصول فقه، لغت عربي، تفسير قرآن، و مانند آن) و منابع فلسفي و زباني جديد دارد. با اين همه برخي منابع يادشده در اين فهرست را در کتاب نمي‌توان يافت؛ به عکس، برخي منابع مورد استفاده در متن کتاب، جايشان در اين فهرست خالي است. نمايه‌ي اعلام و موضوعات پاياني کتاب بر حُسن اثر افزوده است.

معناشناسيِ شناختي ترجمه‌ي مجاز (متانومي) در قرآن کريم

معناشناسيِ شناختي ترجمه‌ي مجاز (متانومي) در قرآن کريم

 

Mohammed Nihad Ahmed & Mohammed Abdullah Al-Mallah, A Cognitive Semantics of Translating Metonyms in the Glorious Qur'ân: An approach of studying translation as a cognitive semantic phenomenon, Saarbrücken (Germany): LAP Lambert Academic Publishing, 2011. 328pp. ISBN: 978-3-8454-7936-1.

معناشناسيِ شناختي ترجمه‌ي مجاز (متانومي) در قرآن کريم: پژوهشي در ترجمه به مثابه‌ي معناشناسي شناختي، نوشته‌ي محمد نهاد احمد و محمد عبدالله الملاح، زاربروکن (آلمان): انتشارات لامبرت، 2011. 328ص. شابک: 9783845479361.

 

کتاب حاضر درصدد بيان اين نکته است که ترجمه بيشتر از آنکه فرايندي زباني و زبان‌شناختي باشد، عملي شهودي و شناختي است. مؤلفان کتاب براي تبيين ديدگاه خود، بحث اصلي را بر موضوع "همنشيني و دگرنامي" يا متانومي (Metonymy) متمرکز کرده‌اند که مي‌توان آن را تقريباً معادل موضوع مجاز در ميان اصطلاحات شناخته شده‌ي ادبيات اسلامي دانست. واژه‌ي متانومي (μετωνυμία) يوناني و به معناي تغيير اسم است. اين امر در اصطلاح نوعي کنايه گويي، و صورتي از سخن است که بر اساس رابطه‌ي جفت شدگي ميان واژه‌هاي مجازي و حقيقي ساخته مي‌شود. في‌المثل جمله‌ي <او با عرق جبين، خرج خود را در مي‌آورد>، يعني <او با کاري که باعث عرق کردن جبينش مي‌شود، خرج زندگي خودش را در مي‌آورد>؛ در اينجا رابطه‌ي همنشيني وجود دارد. همچنين اگر بجاي نام بردن مستقيم از يک موجود، از چيزي که يادآور آن باشد نام ببريم، از آرايه‌ي دگرنامي استفاده کرده‌ايم. مثل اينکه به‌جاي مجلس شوراي اسلامي در ايران بگوييم بهارستان، يا به جاي پارلمان انگلستان بگوييم وستمينيستر (Westminster) يا به‌جاي سينماي آمريکا بگوييم هاليوود. در اين هر سه مثال، به جاي بيان مفهومي خاص، مکان فيزيکي مشخصي را به‌کار برده‌ايم که به آن مفهوم مرتبط است.

مؤلفان کتاب متانومي را مهم‌ترين پديده‌ي معناشناسي شناختي مي‌دانند. مترجمان در اين موارد ناگزيرند کوشش فراوان به‌خرج دهند تا نزديک‌ترين معادل متانومي را در زبان مقصد بيابند و در ترجمه‌ي خود به‌کار گيرند. نمونه‌هاي زيادي از آيات قرآن و تلاش مترجمان مختلف براي ترجمه‌ي آن آيات در کتاب حاضر به اين منظور ذکر شده است. از مهم‌ترين نتايج مؤلفان در اين اثر آن است که در بسياري موارد، شايسته است که مترجم در فرايند شهودي خود، متانومي کاملاً جديدي از حيث ساختار و واژگان در زبان مقصد بازسازي کند. نتيجه آنکه مترجم و متانومي در فرايندي شهودي، رابطه‌اي متقابل و تنگاتنگ دارند تا بتوان فرايند برگردان متن را با موفقيت بيشتر طي کرد.

 

 

قرآن تولدو: نسخه‌ي خطي 235 موجود در کتابخانه‌ي کاستيا لامانچا (اسپانيا)

قرآن تولدو: نسخه‌ي خطي 235 موجود در کتابخانه‌ي کاستيا لامانچا (اسپانيا)

 

قرآنِ تولدو: تصحيح متن و بررسي نسخه‌ي خطي 235 موجود در کتابخانه‌ي کاستيا لامانچا (اسپانيا)، ويراسته‌ي کونسوئلو لوپِزـ مورياس، خيخِن (اسپانيا): انتشارات تره‌آ، 2011. 608ص. شابک: 9788497045759.

 

 

در بهار سال 1606 ميلادي، يکي از مسلمانان شمال آفريقا (احتمالا در شهر ويافليخه در ايالت اراگون اسپانيا) نسخه‌اي قرآني را از اهالي اونرادا براي استنساخ قرض گرفت. اين نسخه دوزبانه بود: متن قرآن همراه با ترجمه‌اش به زبان الخاميدو. اين زبان را مسلمانان اندلس وضع کرده بودند و در آن با خط و حروف عربي، زبان‌هاي رومي‌تبار يا لاتين (Romance languages) از جمله اسپانيولي را حرف‌نگاري مي‌کردند. ريشه‌ي اصطلاح الخاميدو يا الجاميدو به "العجمية" بازمي‌گردد. عرب‌هاي مسلمان در اندلس اين واژه را بر عموم زبان‌هاي غيرعربي رايج در اندلس اطلاق مي‌کردند و تقريباً اغلب اين زبان‌ها را با خط عربي مي‌نوشتند که امروزه براي مردم آن مناطق به‌کلي نامفهوم است. صدها اثر کهن ديني و ادبي از دوران حضور مسلمانان در اندلس به اين خط و زبان پديد آمده و نسخه‌هاي آن در اسپانياي کنوني موجود است.

باري، آن مستنسخ مسلمان در هنگام کتابت متن قرآن، خط عربي را از ترجمه زُدود و با اين کار، ترجمه‌اي از قرآن به زبان و خط اسپانيولي آفريد که تنها نسخه‌ي کامل ترجمه‌ي اسپانيولي قرآن از دوران حضور مسلمانان در اندلس به شمار مي‌رود. اين نسخه‌ي بسيار ارزشمند را اکنون خانم کونسوئلو لوپِزـ‌ مورياس، استاد دانشگاه اينديانا (آمريکا) و متخصص در نسخه‌شناسي قرآن‌هاي کهن اسپانيا پس از سال‌ها تحقيق، در شهر خيخن اسپانيا منتشر ساخته است. نسخه‌ي خطي کتاب به شماره‌ي 235 در کتابخانه‌ي کاستيا لامانچا در شهر تولدو در اسپانيا نگهداري مي‌شود.

 

ادامه نوشته

کتاب‌شناسي جهاني ترجمه‌هاي مخطوط قرآن کريم (ج 2: ترجمه‌هاي اردو)



کتاب‌شناسي جهاني ترجمه‌هاي مخطوط قرآن کريم (ج 2: ترجمه‌هاي اردو)

World Bibliography of Translations of the Holy Quran in Manuscript Form-II, Translations in Urdu, Prepared by Ahmad Khan, Foreword by Ekmeleddin İhsanoğlu, Preface by Halit Eren, İstanbul, IRCICA, 2009.

کتاب‌شناسي جهاني ترجمه‌هاي مخطوط قرآن کريم (ج 2: ترجمه‌هاي اردو)، تهيه و تدوين احمد خان، ديباچه از اکمل‌الدين احسان‌اوغلي، مقدمه از خالد إرن، استانبول: ايرسيکا، 2009.

 

<کتاب شناسي جهاني ترجمه‌هاي قرآن کريم> يکي از پروژه‌هاي بلند مدت ايرسيکا (مرکز تحقيقات اسلامي، تاريخي، فرهنگي و هنري سازمان کنفرانس اسلامي)[1] است که تاکنون دو مجلد از آن انتشار يافته بود. نخست كتاب‏شناسي جهاني ترجمه‏هاي قرآن كريم: ترجمه‏هاي چاپي سال‏هاي 1515ـ1980[2] بود که به همت عصمت بينارق و خالد إرن و با ويرايش اکمل‌الدين احسان‌اغلي در سال 1986 انتشار يافت.[3] در ادامه قرار بر اين بود که ترجمه‌هاي مخطوط قرآن و نيز ترجمه‌هاي شفاهي قرآن فهرست نگاري شوند. نخستين مجلد از کتاب‌شناسي ترجمه‌هاي مخطوط قرآن در سال 2000 با عنوانِ كتاب‏شناسي جهاني ترجمه‏هاي مخطوط قرآن كريم: ج 1: به‏جز ترجمه‏هاي تركي، فارسي و اردو[4] به همت مصطفي نجات سفرجي‌اوغلي انتشار يافت که تمامي زبان‌ها به‌جز فارسي، اردو و ترکي را دربر مي‌گرفت.[5] ترجمه‌هاي مخطوط در اين سه زبان به دليل گستردگي و اهميت‌شان در مجلداتي جداگانه فهرست خواهند شد. اکنون جلد دوم کتاب‌شناسي ترجمه‌هاي مخطوط که تنها به زبان اردو مي‌پردازد از سوي موسسه‌ي ايرسيکا در استانبول انتشار يافته است.

کتاب‌شناسي جهاني ترجمه‌هاي مخطوط قرآن کريم ج 2 (زبان اردو) را دکتر احمد خان تهيه کرده است. وي که پيشتر کتاب‌شناسي مفصلي از ترجمه‌هاي اردو را به زبان اردو در پاکستان انتشار داده بود،[6] از نسخه‌شناسان پاکستاني به شمار مي‌رود و اکنون مدير <مرکز محافظت مخطوطات عربي> در اسلام‌آباد پاکستان[7] است. وي در راه انجام اين پروژه، تنها به فهرست‌هاي کتاب‌خانه‌ها اکتفا نکرده، بلکه تک تک نسخه‌هاي ترجمه‌هاي قرآن در زبان اردو را شخصاً بررسي و فهرست‌نگاري کرده است.. احمد خان مقدمه‌اي مفصل بر کتاب حاضر نوشته است و در آن به تفصيل، تاريخچه و  سير تحول ترجمه‌هاي اردو از قرآن کريم را تشريح کرده است.


[1]- Research Centre for Islamic History, Art and Culture (IRCICA).

[2]- Ekmeleddin İhsanoğlu (ed.), World bibliography of Translations of the Meaning of the Holy Qur’ān: Printed Translations 1515-1980. Istanbul: Research Centre for Islamic History, Art and Culture, 1986. 913pp.

[3]ـ اين اثر به فارسي نيز ترجمه شده است: عصمت بينارق‌ و خالد اِرن، كتابشناسي جهاني ترجمه‏ها و تفسيرهاي قرآن مجيد به شصت و پنج زبان 1515ـ1980، ترجمه و نگارش محمد آصف فكرت، چاپ اول، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1373، 359ص.

[4]- World Bibliography of Translations of the Holy Qur’ān in Manuscript Form. I: (Turkish, Persian and Urdu Translations Excluded). Compiled by Mustafa Nejat Sefercioġlu, Istanbul: Research Centre for Islamic History, Art and Culture, 2000. liv+209pp.

[5]ـ معرفي به فارسي: محمدكاظم رحمتي، <تأملي بر كتابشناسي جهاني نسخه‏هاي خطي ترجمه‏هاي قرآن مجيد>، آينه پژوهش، سال دوازدهم، ش 5 و 6، شماره‌ي پياپي 71ـ72، آذرـ اسفند 1380، ص 111ـ116.

[6]ـ احمدخان، قرآن كريم كي اردو تراجم (کتابيات)، نظر ثاني سيد عبدالقدوس هاشمي، اسلام‌آباد: مقتدره قومي زبان 1987. 296ص.

Ahmad Khan, Qur'an-e Karim ke Urdu tarajim, (Urdu Translations of the Noble Our’an), edited by Sayyid ‘Abd al-Quddus Hashimi, Islamabad: Muqtadirah Oawmi Zaban, 1987. 296pp.

[7]- Director of the Centre for the Protection of Arabic Manuscripts, Islamabad, Pakistan.

کتاب‌شناسي ‍ترجمه‌هاي معاني قرآن مجيد به انگليسي (عبدالرحيم قدوائي)



کتاب‌شناسي ترجمه‌هاي معاني قرآن مجيد به انگليسي

Abdur Raheem Kidwai, Bibliography of the Translations of the Meanings of the Glorious Quran into English: 1641–2002: A Critical Study. Al-Madinah al-Munawwarah: King Fahd Quran Printing Complex, 2007. xxix+474pp. ISBN: 9960–9669–1–7.

عبدالرحيم قدوائي، کتاب‌شناسي ترجمه‌هاي معاني قرآن مجيد به انگليسي: 1641ـ2002: بررسي انتقادي، مدينه: مجمع ملک فهد لطباعة القرآن، 2007. xxix+474ص. شابک: 9960966917.[1]


اين کتاب مروري است بر تمام ترجمه‌هاي کامل قرآن به زبان انگليسي در فاصله‌ي سالهاي 1641 تا 2002 ميلادي که بازه‌اي قريب به 350 سال را دربر مي‌گيرد. کتاب حاضر مي‌کوشد با مرور تفصيلي تمام اين ترجمه‌ها، فهرستي از نقاط قوت و ضعف آنها را نيز به دست دهد. قدوائي در مقدمه‌ي خود بر کتاب جديدش، سيري مفصل در تاريخ ترجمه‌هاي انگليسي از قرآن کريم انجام مي‌دهد.

 عبدالرحيم قدوائي استاد مطالعات زبان انگليسي در دانشگاه اسلامي عليگره هندوستان است که سالها علاوه بر تدريس زبان انگليسي در سطوح مختلف، با موضوع ترجمه‌هاي انگليسي قرآن آشنايي داشته و معرفي‌هاي اجمالي و تفصيلي فراواني بر بسياري از اين آثار نوشته است. برخي از مقالات وي در اين باره به زبان فارسي نيز ترجمه شده است.[2] وي همچنين تعداد فراواني نقد و معرفي کوتاه بر اغلب ترجمه‌ها و تفاسير انگليسي از قرآن نگاشته است که عمدتاً در مجله‌ي مرور کتاب جهان اسلام (Muslim World Book Review) انتشار يافته‌اند.

47 ترجمه‌ي کامل انگليسي در مجموع کتاب معرفي و مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد. مولف درباب هر ترجمه به چند موضوع اشاره مي‌کند. نخست) ابتدا وي زندگي‌نامه‌ي کاملي از مترجم همراه با شرحي درباب آثار و تعلقات علمي آن مترجم مي‌آورد. در برخي موارد اين اطلاعات کتاب‌شناختي و زندگي‌نامه‌اي ضعيف و کم‌اطلاع است. دوم) شرحي درباب چاپ و انتشار هر ترجمه، دفعات چاپ، مکان چاپ‌ها، تيراژ اثر و مانند آن. اين آمار تااندازه‌اي ميزان اهميت و تأثير گذاري هر يک از ترجمه‌هاي انگليسي را نشان مي‌دهد. مثلا با مراجعه به آمار قدوائي (ص 160) درمي‌يابيم ترجمه‌ي شيرعلي (چاپ اول، 1947) تنها در سال 1982، سيزده بار و در تيراژي حدود 160000 در کشورهاي پاکستان، غنا و هنگ‌کنگ انتشار و توزيع يافته است. اطلاعات ريزتري درباره‌ي عناوين مختلف هريک از ترجمه‌ها ذکر مي‌شود. حتي مشخصات و شماره‌ي ثبت کتاب در معروف‌ترين کتاب‌خانه‌هاي جهان نيز ارائه مي‌شود. في‌المثل ذيل يوسف علي مشخصات 8 عنوان مختلف از ترجمه‌ي وي آمده است؛ يعني اين ترجمه با يا بدون متن قرآن، با يا بدون توضيحات تفسيري و مانند آن با 8 عنوان مختلف تاکنون منتشر شده است. سوم) اکنون نوبت محتوا و وجوه مختلف ترجمه است. در اين قسمت قدوائي به شرح مفصلي از ويژگي‌هاي هر يک از ترجمه‌هاي انگليسي قرآن مي‌پردازد؛ به ويژه مي کوشد از لابلاي ترجمه‌هاي غيرمسلمانان يا خاورشناسان، اهداف و اغراض ايشان از مواجهه به اسلام و قرآن را استخراج کند. در همين بخش وي به ارزش‌گذاري ترجمه‌هاي مسلمانان نيز مي‌پردازد. في‌المثل نشان مي‌دهد عبدالماجد دريابادي (1892ـ1977) برخلاف يوسف علي (1872ـ1953) و محمد اسد (1900ـ1992) رويداد معجزه را به‌معناي استعاري ترجمه و تفسير نمي‌کند (ص 157). قدوائي با قادياني‌ها (مترجمان وابسته به فرقه‌ي احمديه) بسيار آشناست؛ لذا توصيفات دقيق و فراواني درباب فعاليت‌هاي تبليغي ايشان و انتشار ترجمه‌هايشان در سراسر جهان مي‌آورد. بيان گرايش‌هاي علم‌گرايانه‌ي برخي مترجمان مسلمان در همين بخش آمده است. چهارم) پيشفرض‌هاي مترجمان. در اين قسمت مؤلف به بيان انواع پيش‌فرض‌هاي مترجمان، مختلف خواه مسلمان يا غيرمسلمان در انجام ترجمه‌ي قرآن به زبان انگليسي مي‌پردازد. اهل حديث، بريلويان، نومسلمانان، علم‌گرايان، خاورشناسان از جمله گروه‌هايي‌اند که مؤلف با نشان دادن حذف‌ها، تصحيف‌ها، تغيير در معاني واژه‌ها مي‌کوشد نشان دهد هر يک از اين مترجمان چگونه مقصود مورد نظر خود را بر قرآن تحميل کرده‌اند. پنجم) در بخش پنجم، قدوائي فهرستي از نقد و معرفي‌هاي انتشار يافته راجع به هر يک از ترجمه‌هاي قران را فهرست مي‌کند.

چند ضميمه‌ي مفيد درباب کتاب‌شناسي‌هاي مختلف ترجمه‌هاي انگليسي قرآن در صفحات 455 تا 461 آمده است که بر غناي کتاب مي‌افزايد. گفتني است ترتيب کتاب بر اساس نظم الفبايي نام مترجمان چيده شده است. بي آنکه هيچ اشاره‌اي در آغاز هر مدخل به حيات و وفات وي شود. اين امر اندکي غريب است؛ چه خواننده انتظار دارد با تاريخچه‌اي مرتب از ترجمه‌ي قرآن بر اساس تقويم تاريخي آشنا شود.


[1]ـ بخشي از توضيحات اين معرفي بر اساس مقاله‌ي ضياءالدين فَلَحي در مجله‌ي مطالعات اسلامي، سال 48، ش 2 (2009) ص 277ـ280 نوشته شده است.

[2]ـ سه نمونه از ترجمه‌ي فارسي آثار وي از اين قرار است: 1) ا. ر. قدوائي، <نگاهي به قرآنِ مفسَّر آربري>، ترجمه‌ي عليرضا انوشيرواني، با توضيحاتي از شاهرخ محمدبيگي، وقف، ميراث جاويدان، سال ششم، شماره‌ي 23ـ24، ص 6ـ16. 2) ا. ر. قدوائي، <كتاب‏شناسي گزيده ترجمه‏هاي انگليسي قرآن كريم>، ترجمه‌ي علي حقي، مترجم، سال سوم، شماره 10، تابستان 1372، ص 205ـ212. 3) اي. آر. كيدوي [کذا]، <ترجمه ترجمه‏ناشدني: بررسي ترجمه‏هاي انگليسي قرآن>، ترجمه‌ي زهرا آقامحمد شيرازي، بينات، سال نهم، ش 4، شماره‌ي پياپي 36، زمستان 1381، ص 44ـ53.

ساختهاي زبان فارسي و مسئله ترجمه قرآن، (تهران، هرمس، 1389)

ساختهاي زبان فارسي و مسئله ترجمه قرآن، (تهران، هرمس، 1389)

متن حاضر مقدمه‌اي است بر کتاب زير که فروردين ماه 1389 انتشار يافت.

 ساختهاي زبان فارسي و مسئله ترجمه قرآن، تهران، انتشارات هرمس، 1389. 458ص. شابک: 9643635824.

 

مقدمه

اين كتاب مجموعه شانزده مقاله و گفت‏وگو را در بر دارد كه طي چهارده سال (1373ـ1386) در مجلات مختلف از جمله بينات، فصلنامه حوزه و دانشگاه، و ترجمان وحي درباب ترجمه قرآن و وجوه مختلف ادبي آن نوشته‏ام. ترجمه قرآن و بويژه دقت در ظرايف ساختارهاي مختلف نحوي قرآن و مقايسه آنها با الگوهاي زبان فارسي از جمله مهمترين دغدغه‏هاي من طي سالهاي تحصيل در حوزه علميه قم و پس از آن بوده است. هر چند اين دغدغه‏ها اكنون ديگر شدت و شور گذشته را از دست داده‏اند، انتشار مجموعه مقالات مرتبط با اين حوزه را براي علاقه‏مندان امر ترجمه قرآن بي‏فايده نمي‏دانم.

تقريبا اغلب مقالات و صفحات اين كتاب به موضوع ساختارهاي نحوي قرآن مي‏پردازد. اين امر صد البته تمام كار نيست. ترجمه متون ديني، متون ادبي و شاهكاري ادبي ـ ديني چون قرآن جوانب مختلف و توبرتويي دارد كه در متن كتاب به آنها نپرداخته‏ام. مي‏كوشم در اينجا به‏اختصار به يكي از اين وجوه اشاره كنم كه در صفحات كتاب كمتر به آن تصريح كرده‏ام.

ادامه نوشته

ترجمه‌ي آلماني قرآن کريم به قلم هارتموت بوتسين

ترجمه‌ي آلماني قرآن کريم به قلم هارتموت بوتسين

مرتضي کريمي‌نيا

Der Koran. Aus dem Arabischen neu übertragen von Hartmut Bobzin unter Mitarbeit von Katharina Bobzin. München: C.H. Beck 2010, 831 S., mit 121 Kalligrafien von Shahid Alam, Nachwort, Anmerkungen, Glossar, Register. ISBN 978-3-406-58044-4

 

قرآن کريم، ترجمه از عربي به آلماني از هارتموت بوبتسين، با همکاري کاترينا بوبتسين، مونيخ: انتشارات بِک، 2010. 831ص. شابک: 9783406580444.


تازه‌ترين ترجمه‌ي آلماني قرآن کريم به قلم هارتموت بوبتسين در سال 2010 ميلادي از سوي انتشارات بِک در مونيخ منتشر شده است.

هارتموت بوبتسين متولد 1946 در آلمان، استاد مطالعات اسلامي و زبان‌هاي سامي در دانشگاه ارلانگن است که تاکنون مقالات و کتاب‌هاي بسياري در حوزه‌ي مطالعات قرآني تاليف کرده است.[1] وي علاوه بر تسلط بر بسياري از زبان‌هاي سامي و هندواروپايي، در دو زمينه‌ي اصلي تخصص دارد. نخست تاريخ آشنايي اروپاييان با قرآن و نخستين تلاش‌هاي غربيان در شناخت و معرفي اسلام طي قرون وسطا و دوران پس از رنسانس و دوديگر ترجمه‌ي قرآن در زبان‌هاي اروپايي و علي الخصوص زبان آلماني. در زمينه‌ي اول، وي کتاب قرآن در عصرِ اصلاح‏طلبي و نوانديشي (1996) را تاليف کرده و در زمينه‌ي دوم علاوه بر چند کتاب و مقاله، وي ترجمه‌ي شاعرانه‌ي فريدريش روکرت از قرآن در زبان آلماني را چندي پيش از نو بازنويسي و بازچاپ کرده است.

ترجمه‌ي کنوني قرآن از هارتموت بوبتسين در زبان آلماني را درواقع بايد حاصل سالها تجربه و پژوهش وي در اين امر دانست. وي در کار خود با اشراف بر تمامي سبک‌ها و الگوها و نمونه‌هاي موفق و ناموفق از ترجمه‌ي آلماني قرآن، کوشيده است روشي مرکب از روش شاعرانه و ادبي فريدريش روکرت (1788ـ1866) و روش دقيق و واژه‌شناسانه‌ي رودي پارت (1902ـ1980) را برگزيند. از اين نظر ترجمه‌ي وي هم از زيبايي ادبي و هم از دقت زباني و فقه اللغوي برخوردار است.


ادامه نوشته

ترجمه فارسي قرآن كريم در گفت‏وگو با دكتر غلامعلي حدّاد عادل (قسمت سوم و پایانی)

 

ترجمه فارسي قرآن كريم 

 

در گفت‏وگو با دكتر غلامعلي حدّاد عادل

 

گفت‏وگو کننده: مرتضي کريمي‌نيا

قسمت سوم و پاياني

 

انتشار يافته در مجله‌ي ترجمان وحي، سال يازدهم، ش اول،

شماره‌ي پياپي 21، بهار و تابستان 1386، ص 77ـ140

 

 

 - شما تا چه ميزان آگاهانه به رعايت مقتضيات زبان فارسي ملتزم بوديد و حاضر شديد از ساختارها - اين مثالي كه شما آورديد يك تركيب بود - يا ظواهر نحوي و الگوي زبان عربي در ترجمه قرآن دست برداريد و آگاهانه هم اين كار را كرديد؟ گاهي برخي مي‏خواهند اين كار را بكنند اما هرچه تلاش مي‏كنند، در انبان ادب ضمير ناخودآگاه خودشان حتي الگوي فارسي پيدا نمي‏كنند. دليلش اين است كه در ترجمه قرآن در همان پارادايم ثابت كهن هستند. دائماً شنيده‏اند: <و حال آنكه> <و ياد آور هنگامي را كه>؛ همه اين ساختارها در ترجمه قرآن آنها باقي مانده است. براي برخي از الگوها هر چه مي‏گردند نمي‏توانند ساختار جديدي خلق كنند. من گاهي حس مي‏كنم براي اينكه اين الگوهاي فارسي خلق شوند، به تغيير پارادايم احتياج داريم؛ حالا شما مي‏فرماييد اسمش را بگذاريم تكامل ترجمه. در همان پارادايم فعلي، تكامل بيشتر يا اصلاح بيشتر در ظواهر نحوي و ساختارهاي نحوي را هم شما در نظر داشتيد يا نه؟ مثلاً مي‏دانيم كه در ترجمه قرآن و به طور كلي در زبان عربي، صفت و موصوف در تثنيه و جمع و مذكر و مؤنث يكسان مي‏آيد، گاهي حتي ضميري به ما بعد خودش بر مي‏گردد. در فارسي اصلاً ما چنين چيزي نمي‏گوييم اما مترجمان قديم ما نمي‏توانستند خلاف اين عمل كنند؛ يعني صفت و موصوف را گاهي مثل هم مي‏آوردند. حتي شما مي‏توانيد تأثير اين امر را در شعر كهن فردوسي و حافظ و اينها هم ببينيد؛ گاهي چنين چيزهايي وجود داشته و امروز ديگر ما اين چنين حرف نمي‏زنيم. فردوسي آن زمان مي‏گفت: <شدند آن جوانان جنگ آوران>، صفت و موصوف را جمع مي‏آورد. يا حافظ مي‏گفت:

هيچ آگهي ز عالم درويشي‏اش نبود

آن كس كه با تو گفت كه درويش را مپرس

 ضمير را به بعدش برمي‏گرداند. ما امروزه به راحتي مي‏فهميم كه اين الگوها فارسي نيستند و نبايد صفت را جمع به كار ببريم، ولي در خيلي از چيزهاي ديگر چون براي ما عادت نشده، تعبيراتي را كه مناسب زبان فارسي نيست به كار مي‏بريم. من بيشترين تأكيدم روي آن نكته‏اي است كه شما درباره الفاظ و تركيبات مي‏گوييد، حتي مي‏توان درباره تمثيلها و استعاره‏هاي قرآن هم مطرح كرد. اگر در قرآن ضرب المثل يا تشبيهي مي‏بينيم، بايد آن تشبيه را به صورت فارسي به كار ببريم. نمونه هم حتماً شما احياناً داريد. اما در مورد ساختارها چطور؟ در ادامه من مي‏توانم مثالهايي بزنم؛ ساختارهايي كه ما هنوز در زبان فارسي دربند همان الگوي زبان عربي هستيم و رها نشده‏ايم. نمونه استعاره هم كه گفتم، مثلاً همين كاري است كه آقاي خرمشاهي در <واشتعل الرأس شيباً> كرده‏اند. واقعاً در زبان فارسي نمي‏گوييم كسي سرش از پيري شعله‏ور مي‏شود، ولي بعضي از مترجمان چنين ترجمه كرده‏اند. ابتكاراتي نظير كار ايشان خوب است، البته نمي‏گويم كه اين ابتكارِ نهايي است ولي ابتكار خوبي است كه ما ببينيم زبان فارسي چه چيزي مي‏طلبد. اصلاً كلمه برف در آيه نيست ولي اين جرأت ترجمه است كه مي‏گويد: <برف پيري بر سرم نشسته> يعني واقعاً مترجم حس كرده كه اين يك كار ترجمه است. شما نمي‏توانيد در فارسي، عربي حرف بزنيد، بايد فارسي حرف بزنيد و به فارسي انشا كنيد. از اين نمونه استعاره‏ها هم اگر باز شما در كارهايتان و در خاطرتان هست بيان بفرماييد.

 

ادامه نوشته

ترجمه فارسي قرآن كريم در گفت‏وگو با دكتر غلامعلي حدّاد عادل (قسمت دوم)

 

ترجمه فارسي قرآن كريم

 

در گفت‏وگو با دكتر غلامعلي حدّاد عادل

 

گفت‏وگو کننده: مرتضي کريمي‌نيا

قسمت دوم

 

انتشار يافته در مجله‌ي ترجمان وحي، سال يازدهم، ش اول،

شماره‌ي پياپي 21، بهار و تابستان 1386، ص 77ـ140

 

 - اينها مثال‏هاي خوبي بودند، ظاهراً شما با آوردن <فروفرستاديم> در برابر <انزلنا> هم خيلي موافق نيستيد؟

 

 - من غالباً همان <نازل كرديم> را به كار مي‏برم. حالا ممكن است برخي موارد هم <فروفرستاديم> گفته باشم، ولي اگر هم بگوييم: ما قرآن را در شب قدر نازل كرده‏ايم، به نظر من اشكالي ندارد و خوب است. ببينيد مثلاً <ان المنافقين في الدرك الاسفل من النار> (نساء، 145) را يكي از دوستان مترجم ما به: <منافقان در اشكوبه فرودين دوزخند>، ترجمه كرده است. بنده نظرم متفاوت است با اين دوست عزيز. مي‏گويم امروزه كسي كلمه <اشكوبه> را به كار نمي‏برد. اشكوبه به معني طبقه اصلاً در زبان فارسي جا نيفتاده كه مثلا بگويند اشكوبه اول يا مثلا آپارتمان دو طبقه را بگويند دو اشكوبه. اين نوع تفننها به نظر بنده تداعي متن زبان آركائيك مي‏كند؛ يعني حاكي از آن است كه نوعي يك كهنه گرايي روي داده است.

 

 - آيا خود شما از اين گونه واژه‏هاي كهن در ترجمه استفاده كرده‏ايد كه به نحوي در زبان اهل فن يا نوشته‏هاي ادبي امروز رايج باشد ولي عموم مردم از آنها استفاده نكنند؟

 

 - بله، فكر مي‏كنم در كل ترجمه خودم شايد تعداد ده واژه در اين حدود به كار برده‏ام كه اينها واژه‏هاي رايج در زبان امروز نيست و سعي كرده‏ام كه تعداد اين واژه‏ها از اين حد بيشتر نشود، يعني كاملاً اندازه نگه داشته‏ام. به عنوان مثال به چند تا اشاره مي‏كنم.

 

ادامه نوشته

ترجمه فارسي قرآن كريم در گفت‏وگو با غلامعلي حدّاد عادل (قسمت اول)

ترجمه فارسي قرآن كريم

در گفت‏وگو با دكتر غلامعلي حدّاد عادل

گفت‏ وگو کننده: مرتضي کريمي‌نيا

قسمت اول

 

 

انتشار يافته در مجله‌ي ترجمان وحي، سال يازدهم، ش اول،

شماره‌ي پياپي 21، بهار و تابستان 1386، ص 77ـ140.

 

 

 

 

 - بسيار سپاسگزارم از اينكه دعوت به مصاحبه را قبول كرديد. مي‏خواهم بدون مقدمه از فرصت استفاده كنم و به مباحثي كه آماده كرده‏ام بپردازم. موضوعي كه پيشاپيش براي گفت‏وگو با شما در ميان مي‏گذارم، به مناسبتِ كاري است كه شما در برگرداندن قرآن به زبان فارسي انجام داده‏ايد. يعني موضوع اصلي بحث، مسئله ترجمه قرآن مجيد است، ولي مايلم به جوانب ديگري از حوزه‏هاي فهم و برگرداندن قرآن و تجربه شخصي خودتان در كار ترجمه كه براي بسياري از خوانندگان اين گفت و گو مي‏تواند مفيد باشد نيز اشاره كنيد. همچنين در طي بحث، اشاره‏اي به تجربه خودتان از دوران كودكي در آشنايي با قرآن و فهم آن و تجربه‏هاي شروع به اين كار داشته باشيد.

 پيش از هر سخني، ابتدا مايلم اين سؤال را مطرح كنم كه به طور كلي شما چه نيازي به ترجمه قرآن احساس مي‏كنيد و به رغم ترجمه‏هاي موجود، چه نيازي به ترجمه جديد بوده است؟

ادامه نوشته

مارمادوك پيكتال مترجم قرآن كريم به زبان انگليسي

 

مارمادوك پيكتال مترجم قرآن كريم به زبان انگليسي1

مرتضي كريمي‏نيا

محمد مارمادوك ويليام پيكتال سيّاح، رمان نويس، كارشناس آموزش و پرورش و اهل انگلستان بود كه بيشترين شهرت خود را مديون ترجمه انگليسي قرآنش با عنوان معناي قرآن كريم2 است. وي در 17 آوريل 1875 در لندن و در خانواده‏اي مذهبي متولد شد. پدر و پدربزرگش كشيش كليساي انگليكان، و دو خواهرخوانده‏اش راهبه بودند. نخستين سال‏هاي كودكي را در منطقه‏اي روستايي در سافولك3 گذراند و پس از فوت پدرش در 1881، با مادر خود به شهركي نزديك لندن منتقل شد. هنگام تحصيل در مدرسه‏اي در هارو4 همكلاس وينستون چرچيل بود و چون نتوانست جذب ارتش شود، با مادرش در سافولك به زندگي آبرومندانه روستايي‏اش ادامه داد. در سال‏هاي 1894-1896 در برخي كشورهاي خاورميانه از جمله فلسطين، لبنان و سوريه و نيز مدتي در تركيه و بالكان به مسافرت پرداخت كه افزون بر يادگيري زبان‏هاي عربي و تركي، اين گشت و گذار و آشنايي‏اش با فرهنگ و اديان خاورميانه آينده فكري و سياسي او را سمت و سو بخشيد. برخي گفته‏اند در همين زمان وزارت امور خارجه انگلستان پيشنهاد سركنسولي شهر حيفا را به او داد، اما وي به دليل سن اندكش ــ حدود 20 سال ــ آن را نپذيرفت.

پيكتال در بيست و يك سالگي و پس از مراجعت از فلسطين با خانم ماريل اسميت ازدواج و از همان سال انتشار داستان‏هايش را آغاز كرد. داستان‏هاي او يا درباره فرهنگ و تمدن خاورميانه (و مربوط به كشورهاي سوريه، فلسطين، يمن، مصر و تركيه) بود و يا حال و هواي انگليسي و به ويژه رنگ و بوي فرهنگ مردم منطقه سافولك را داشت، كه پيكتال خود در آن‏جا نشو و نما يافته بود.
در دوران جنگ جهاني اول، وي مدتي به تركيه رفت و تا پايان جنگ در 1916، همواره عليه سياست‏هاي استعماري انگلستان درباره تركيه عثماني فعاليت مي‏كرد، كه اين اقدامات سبب شد موقعيت‏هاي شغلي مهمي ــ از جمله نمايندگي انگلستان در دفتر كشورهاي عرب (قاهره) ــ را از دست بدهد.5 با آن كه پيكتال ظاهرا از مدت‏ها پيش متمايل به دين اسلام شده و گويا تغيير مذهب داده بود، در 29 نوامبر 1917 رسما تشرف خود به دين اسلام را اعلام كرد و از آن پس، نام محمد را براي خود برگزيد.
از آن زمان تا سال 1920، پيكتال به دليل تسلّط بر قرآن و آشنايي با فرهنگ و تمدن اسلامي، خطيب و امام جماعت مسجد لندن و مدتي نيز در ناتينگ‏هيل6 بود. مقالات و سخنراني‏هاي او درباره مسائل فرهنگي و سياسي جهان اسلام و تبليغ جهاني دين اسلام، در اين مدت وي را در بسياري از كشورهاي اسلامي از جمله تركيه و شبه قاره معروف ساخته بود. در سال 1920، پيكتال به افتخار مولانا محمد علي لاهوري (1874-1951)، از رهبران فرقه احمديه و مترجم معروف قرآن به زبان انگليسي،7 ميهماني باشكوهي در انگلستان برپا كرد و در مدت اقامت لاهوري در انگلستان چندين‏بار با وي ملاقات و گفت و گو كرد. همين امر كانون توجه او را از مسائل و حوادث فرهنگي و سياسي تركيه به سوي شبه قاره معطوف ساخت و البته اتهام تمايل يا تبعيت از فرقه قاديانيه (احمديه) را براي وي به همراه آورد، ليكن وي همواره اين اتهام را از خود نفي مي‏كرد.


پيكتال در سال 1920 به دعوت هيئت مديره وقايع نامه بمبئي8 براي سردبيري اين مجله به شهر بمبئي در هندوستان رفت و از آن زمان حدودا پنج سال در اين شهر و ده سال در حيدرآباد دكن به سر برد. در سال 1925، در پيِ اختلاف با مديران نشريه وقايع نامه بمبئي از سمت خود استعفا كرد و به خدمتِ دولت ايالتي «نظام حيدرآباد»9 درآمد. نخست به مدت سه سال مدير يك دبيرستان پسرانه اسلامي و مسئول آموزش و پرورش كارمندان دولتي حيدرآباد بود و در 1927، سردبير فصلنامه دولتيِ فرهنگ اسلامي10 شد. اين مجله همچنان به صورت فصلنامه در حيدرآباد منتشر مي‏شود.

در سال‏هاي 1928ـ1930، پيكتال بيشتر وقت و تلاش فكري خويش را در پايان رساندن ترجمه قرآن به زبان انگليسي صرف كرد. در اين راه، وي دائما با برخي منتقدان و محققان اروپايي و برخي عالمان مسلمان در شبه قاره و هند رايزني مي‏كرد. عاقبت اين ترجمه در دسامبر 1930 در نيويورك منتشر شد، اما مترجم با وجود تلاش بسيار نتوانست تأييد يا تقريظي از رياست دانشگاه الازهر مصر بر كار خويش به دست آورد

درباره ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن حرف و حديث بسيار گفته‏اند. اين اثر اولين ترجمه انگليسي قرآن به قلم يك مسلمان است كه زبان مادري‏اش انگليسي بوده است. پيش از اين بسياري از غير مسلمانان انگليسي همچون جورج سيل (1734)، الكساندر راس (1649)، ادوارد هنري پالمر (1880)، جان م. رادول (1861) و برخي از مسلمانان شبه‏قاره چون محمدعبدالحكيم خان (1905)، ميرزا ابوالفضل (1911-1912)، محمد علي لاهوري (1917) و ميرزا حيرت دهلوي (1916) ترجمه‏هاي كامل يا ناقصي از قرآن كريم انجام داده بودند.11 اما گويا پيكتال نخستين كسي است كه در مقدمه ترجمه‏اش، به صراحت كار خويش را برگردانِ مفهوم و معناي قرآن كريم مي‏نامد و از به كار بردنِ نام ترجمه (Translation) درباره آن خودداري مي‏كند. او در همان‏جا، علت اين امر را ناتوانيِ انسان‏ها در تقليد و بازگردانيِ سبك بيان و نيز مضامين قرآني مي‏داند. شايد امروزه به تبعِ پيكتال است كه غالبِ مترجمان مسلمان قرآن و به ويژه مسلمانان عرب زبان ترجمه خود را «ترجمه معانيِ قرآن كريم» و نه ترجمه خود قرآن مي‏نامند.
ترجمه پيكتال از جمله ترجمه‏هاي متداول و مشهور در جهان اسلام، به ويژه در پاكستان، هند و آسياي جنوب شرقي است. اكمل الدين احسان اغلو در كتاب‏شناسي معروف خود از بيست و سه چاپ مختلف اين ترجمه (تا سال 1980) ياد مي‏كند.12 نثرِ ترجمه پيكتال بسيار شبيه به الگوهاي مترجمان پيشين كتاب مقدس است؛ يعني وي ضماير و صيغه‏هاي افعال را به شيوه انگليسيِ كهن مي‏آورد. اين امر امروز براي مسلمانان انگليسي زباني كه به اين نثر عادت ندارند مشكلاتي ايجاد مي‏كند؛ از اين‏رو، برخي ترجمه پيكتال را بازنگاري كرده و كوشيده‏اند در ويرايش جديدِ آن، قواعد انگليسي امروز را به كار برند.

پيكتال در مقدمه ترجمه خود از همكاري و همياري علميِ برخي از روحانيون مصري از جمله محمد احمد الغمراوي، سليم الحجازي و شيخ مصطفي المراغي و نيز دكتر كرنكو13 تشكر كرده و آثاري چون تفسير الجلالين، انوارالتنزيل بيضاوي، الكشاف زمخشري، سيره ابن‏هشام، صحيح بخاري و اسباب النزول واقدي را منابع خويش شمرده است، اما شگفت آن است كه شلابير14 يك سال پس از انتشار اين ترجمه، در مقاله‏اي شباهت‏هاي بسيار ميان ترجمه پيكتال و ترجمه مولانا محمد علي لاهوري را نشان داد و مدعي شد اساس ترجمه پيكتال ترجمه محمد علي لاهوري (1917) است. شلابير خاطر نشان مي‏كند كه در مقاله‏اي كه در نقد و بررسي ترجمه قرآن پيكتال در روزنامه رسمي مصر15 منتشر شده، وي متهم به «پيوستن به فرقه احمديه» شده است، اما در پاسخ به اين مقاله، پيكتال چنين نسبتي را به كلي نفي كرده و گفته است:

«من هيچ وقت به فرقه احمديه نپيوستم؛ نه آن روز كه مسلمان مي‏شدم حتي يك‏بار نام اين فرقه را شنيده بودم و نه در هيچ زمان ديگري تمايلي به پيوستن به ايشان را داشته‏ام».

پس از نقل بخش‏هايي ديگر از اين نزاع، شلابير خود چنين قضاوت مي‏كند كه مقابله دقيق ترجمه قرآن پيكتال با ترجمه مولانا محمد علي، مترجم فرقه احمديه، به طور قاطع نشان مي‏دهد كه كار پيكتال چيزي بيش از بازنگاري و تجديد نظر در نسخه محمد علي نيست. وي بدين منظور 40 آيه از سوره بقره، 60 آيه از سوره آل عمران، 40 آيه از سوره مريم و تمام 15 سوره آخر قرآن را در اين دو ترجمه مقايسه كرده و شباهت ميان اين دو ترجمه را غيراتفاقي و غيرعادي دانسته است.

به رغم ادّعاي شلابير، مي‏توان گفت، شباهت ترجمه پيكتال به ترجمه مولانا محمد علي چندان نيست كه اولي را رونويسي از دومي بدانيم؛ تنها اين نكته مسلّم است كه پيكتال در ترجمه خود به كار مولانا محمد علي و نيز به ترجمه انگليسي رادول نظر داشته و در موارد بسياري از آنها الگو گرفته است.16

ترجمه قرآن پيكتال علاوه بر تأثير در جهان انگليسي زبان و برخي ترجمه‏هاي انگليسي متأخر، مورد توجه و گاه مبناي كار برخي مترجمان ديگر زبان‏ها نيز بوده است. از جمله اين ترجمه‏ها مي‏توان به ترجمه‏اي پرتغالي (انتشار يافته در موزامبيك) و ترجمه‏اي به زبان تاگالوگ17 (توسط مسلمانان مورو در فيليپين) اشاره كرد. در نقد و بررسي همه جانبه اين ترجمه مقاله مهمي تأليف نشده است. بجز مقاله شلابير با عنوانِ «آيا مسلمان مي‏تواند قرآن را ترجمه كند؟» كه در بالا بدان اشاره كرديم، اقبال حسين انصاري كتاب مختصري با عنوانِ تصحيح اغلاط ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن كريم18 تأليف كرده است كه عبدالرحيم قدوايي نقدهاي اين كتاب را بي‏ارزش و از سر ناآگاهي به مسائل و فنون ترجمه مي‏داند.19

علاوه بر ترجمه قرآن و داستان‏هاي زيادي كه پيكتال را در انگلستان و كشورهاي اسلامي نامدار كرده است، مهم‏ترين اثرِ وي كتاب بُعدِ فرهنگي اسلام20 است. اين كتاب در واقع گرد آمده از مجموعه هشت سخنراني پيكتال است كه وي در سال‏هاي 1925 و 1926 به دعوت «انجمن مسلمانان مدرس»21 در شهر مدرس ايراد كرده و نخستين بار در 1927 در همان شهر به چاپ رسيده است. عناوين هشت سخنرانيِ وي عبارتند از: فرهنگ اسلامي، علل رشد و انحطاط، برادري، علم و هنر و ادب، تسامح، اتهام جبرگرايي، روابط زن و مرد، و مدينة اللّه‏. وي با تسلّط نسبتا زياد بر آيات قرآن و احاديث نبوي، در اين كتاب مي‏كوشد پاره‏اي از اتهامات مستشرقان و برخي آراء را كه در افكار عمومي غربيان رواج يافته است مردود شمارد و به دفاع از باورهاي فرهنگي صحيح در دين اسلام بپردازد.

پيكتال پس از 15 سال اقامت در شهرهاي بمبئي و حيدرآباد، در سال 1935 به دليل بيماري بازنشسته شد و با همسرش به زادگاه خود در انگلستان بازگشت و يك سال بعد در نوزدهم ماه مه 1936 بر اثر انسداد شريان اكليلي قلب درگذشت. وي را در گورستان مسلمانان در شهرِ بروك وود22 به خاك سپردند.

فهرستي از داستان‏ها و ديگر آثار پيكتال به ترتيب انتشار به شرح زير است:

1ـ حرف‏هاي يك انگليسي23؛ 2ـ همه ابله‏ها24؛ 3ـ سعيد ماهيگير25؛ 4ـ انيد26؛ 5ـ برندل27؛ 6ـ خانه اسلام28؛ 7ـ كوته نظران29؛ 8ـ بچه‏هاي نيل30؛ 9ـ وادي سلاطين31؛ 10ـ آبگوشت32؛ 11ـ چراگاه شوخي و شيطنت33؛ 12ـ زنان در پس پرده34؛ 13ـ همراه با تركان در زمانه جنگ35؛ 15ـ خانه جنگ36؛ 16ـ شهسواران عرب37؛ 17ـ برخوردهاي شرقي38؛ 18ـ سِر ليمپيدوس39؛ 19ـ نخستين ساعات40؛ 20ـ ما در نگاهِ ديگران41؛ 21ـ بُعد فرهنگي اسلام42؛ 22ـ معناي قرآن كريم43؛ 23ـ مواعظ قرآني44 (بدون تاريخ)؛ 24ـ امين: زندگي پيامبر اكرم45.

منابع

 

1ـ مقاله «پكْتهال» (بدون مؤلف) در اردو دائره معارف اسلام، لاهور: دانش‏گاهِ پنجاب، 1390 / 1971، ج 5، صص 638-640.

2- Shellabear, W. G. "Can a Moslem translate the Koran?" in The Muslim Wrold, vol. 21, no. 2, April 1931, pp. 287-303.

3-Bosworth, C.E. "Pickthall" inEncyclopaedia of Islam, new ed., 1995, vol. VIII, pp. 305-306.

4- Pickthall, Mohammad Marmaduke. The Meaning of the Glorious Koran: An ExplanatoryTranslation.

5- Pickthall, Mohammad Marmaduke. Cultural side of Islam. 2eded., New Delhi: Kitab Bhavan, 1981.

6- Clark, Peter. Marmaduke Pickthall, British Muslim, London: Quartet Books, 1986.

 

پانويس‌ها:

1. بجز مقالات يا كتاب‏هايي كه در هر مورد در پاورقي ذكر مي‏شوند، منابع اصليِ تدوين مقاله در انتها آمده است.

2. The Meaning of the Glorious Koran.

3. Suffolk.

4. Harrow.

5. ظاهرا به جاي وي، ت. ا. لورنس به اين سمت رسيد.

6. Notting Hill.

7. علي رغم شهرت اندك ترجمه قرآن وي، اين ترجمه از قوت و اعتبار خوبي برخوردار است. درباره اين مترجم بنگريد به مقاله زير در دايرة المعارف دين ويراسته ميرچا الياده: Sajida S. Alvi. "LaÎhorãÎ, MuhÊammad `AlãÎ" in The Encyclopedia ofReligion, ed. by Mircea Eliade, New York: Macmillan, 1987, vol. 8, p.423.

8. Bombay Chronicle.

9. Nizamate of Hyderabad.

10. Islamic Culture.

11. J.D. Pearson. "Bibliography of translations of the Qur'aÎn intoEuropean Languages", in Arabic Literature to the End of the Umayyed Period, Cambridge University Press, 1983, pp. 507-510.

12. ÙIhsanogÏlu, Ekmeleddin. World Bibliography of Translations ofthe Meanings of the Holy Qur'aÎn: Printed Translation 1515-1980. Istanbul, Research Centre for Islamic History, Art and Culture, 1986. pp. 97-102

13. Dr. F. Krenkow.

14. W. G. Shellabear.

15. Egyptian Gazette.

16. در ميان ترجمه‏هاي مسلمانان معاصر، كار م. م. شاكر كه به ترجمه‏اي شيعي نامبردار شده است، عينا اقتباس و بازنويسي از ترجمه مولانا محمد علي لاهوري است. شباهت اين دو ترجمه به اندازه‏اي است كه جاي هيچ شكي در اصل اقتباس باقي نمي‏گذارد. تنها شايد پنج درصد از اين اثر، كار خودِ شاكر باشد. ذكر اين نكته لازم است كه علاوه بر

17. Tagalog.

18. Iqbal Hussain Ansari. Corrections of Errors in Pickthall'sEnglish Translation of the Glorious QuraÎn, the Scripture Whereof There is noDoubt. Karachi: The Author, 1991.

19. در ميان مطبوعات فارسي تنها يك مقاله در معرفي و تحسين ترجمه قرآن پيكتال تأليف شده است: محمدحسين روحاني، «نمايشگاهانِ زيبايي اهورايي: معرفي ترجمه انگليسي قرآن كريم، محمدمارمادوك پكتال»، در بينات، سال اول، ش 3، پاييز 1373، صص 116-124.

20. M.M. Pickthall. Cultural Side of Islam, Madras: Committee ofMuslims in Madras, 1927.

21. Committee of Muslims in Madras.

22. Brookwood.

23. The Words of an Englishman, 1898.

24. All Fools, 1900.

25. Said, The Fisherman, 1903.

26. Enid, 1904.

27. Brendle, 1905.

28. The House of Islam, 1906.

29. The Myopes, 1907.

30. The Children of the Nile, 1908.

31. The Valley of the Kings, 1909.

32. Pot au feu, 1911.

33. Larkmeadow, 1912.

34. Veiled Women, 1913.

35. With the Turk in War Time, 1914.

36. The House of War, 1916.

37. Knights of Araby, 1917.

38. Oriental Encounters, 1918.

39. Sir Limpidus, 1919.

40. The Early Hours, 1921.

41. As Others See Us, 1922.

42. Cultural Side of Islam, 1927.

43. The Meaning of the Glorious Koran, 1930.

44. Quranic Advices, n.d.

45. Al-Amin: Life of the Holy Prophet, 1959.

 

اقبال حسين انصاري با بررسي تمام ترجمه پيكتال، 248 غلط يا خطاي فاحش به اين ترجمه قرآن نسبت داده است. به نظرِ قدوايي تنها شمار اندكي از اين همه را مي‏توان غلط يا اشتباه فاحش دانست كه مهم‏ترين آنها تفاوت نگذاشتن پيكتال ميانِ اَلا (حرف تنبيه) و اَلا (همزه استفهام + لاي نافيه) در آيات نخستين سوره بقره است. براي تفصيل بنگريد به: Kidwai, A.R. "Islamic thouth and sources" in Muslim WorldBook Review, vol. 13, no. 1 (1992) p. 15.

 

چاپ افستِ ترجمه شاكر در انتشارات انصاريان (قم)، بخشي از آن با ويرايش آقايان جعفر خليلي عراقي و مهدي گلشني در انتشارات سازمان تبليغات اسلامي (تهران) به چاپ رسيده است. براي معرفي اين ويرايش بنگريد به: بهاءالدين خرمشاهي، «ترجمه انگليسي جديد از قرآن مجيد» در بيّنات، سال اول، ش 2، تابستان 1373، صص 108-112.

 

 

قرآن با ترجمه‌ي انگليسي محمد عبدالحليم (آکسفورد, 2004)، نسخه ی انگلیسی

 

The Qur'an withe an English Translation of M.A.S. Abdel Haleem, 2004

 The Qur’an A New Translation, by M.A.S. Abdel Haleem, New York & Oxford: Oxford University Press, 2004. 512pp. ISBN: 0192805487.

 

قرآن

 


 

 

A new English translation of the Qur’an by Mohammad Abde Haleem, professor of Islamic studies at the University of London (School of Oriental and African Studies), was published by Oxford University Press. This work, which was released in summer 2004 in 512 pages, is not accompanied by the Arabic text. However, it is the result of seven years on the Holy Qur’an.

 

Muhammad Abdel Haleem was born in village of Kottab in Sharqiyyah province of Egypt. He memorized the Qur’an in his childhood and received primary and secondary education at one of schools in the city of Zagazig associated with Al-Azhar University. He received his bachelor’s degree in Arabic literature from the Cairo University and his doctorate from the University of Cambridge. He has been teaching Arabic literature at the Cambridge University and later at School of Oriental and African Studies (London), where he became a professor in 1995. Additionally, he is the director of the Centre of Islamic Studies (London University) and editor of the Journal of Quranic Studies which is published biannually in Arabic and English in London and Edinburgh (Scotland). In addition to his English translation of The Qur’an (Oxford, 2004), he has published a collection of articles, titled Understanding the Qur’an: Themes and Style (London, 1999). Abdel Haleem is currently collaborating with Elsaid Badawi on the Usage Dictionary of Quranic Terms in English.

 

According to the translator, from his early days of studying and teaching in western universities he has faced problems of translating Hadith and Qur’anic verses from Arabic into English, becoming aware of the difficulties of this task through his own experience and that of his colleagues and students. However, two things compelled him to take on the task of translation of the whole Qur’an. One was the need and demand by his students, who felt that the current translations were stylistically rather archaic, hard-to-understand, unfamiliar in vocabulary and unappealing to the reader. The other was his belief that the existing translations sometimes contained incorrect equivalents.

 

Abdel Haleem’s translation of the Qur’an is in fluent present-day English, free from undesired Arabic influences, and is based on three essential principles governing the interpretation and understanding the meaning of ancient texts and scriptures. These there principles, demonstrated in the translator’s introduction by examples from the Qur’an, consist of: 1) attention to context, which plays an important role in discovering and determining the true and accurate meaning of the Qur’anic verses. For a large part, the translator has borrowed this idea from discussions pertaining to the various meanings of some words in the Qur’an (wujuh al-Qur’an); 2) interpretation of Qur’anic terms based on their old meanings at the time of revelation and disregarding their newly-acquired and modern meanings; 3) taking into account cross-references in the Qur’an which are considered interpretations of the Qur’an by Qur’an.

 

محمد عبدالحلیم

 

In addition to Muhammad Abdel Haleem and his wife, many of his students also took part in the process of producing this translation. He presented his translation of the Qur’an to his undergraduate and postgraduate students over a seven-year period and received their feedback, applying their comments and views to his original translation. The translator has made an effort to produce a present-day English rendering of the Qur’an which while avoiding explanatory parentheses, has a fluent and straightforward text while aiming utmost accuracy and conformity. The translator’s historical, exegetical, and lexical comments appear in the footnotes.

 

قرآن با ترجمه‌ي انگليسي محمد عبدالحليم (آکسفورد، 2004)، نسخه ی فارسی

قرآن با ترجمه‌ي انگليسي محمد عبدالحليم (آکسفورد, 2004)

 

 The Qur'an

 

The Qur’an A New Translation, by M.A.S. Abdel Haleem, New York & Oxford: Oxford University Press, 2004. 512pp. ISBN: 0192805487.

 

قرآن با ترجمه‌اي جديد, به قلم محمد عبدالحليم, آکسفورد و نيويورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد, 2004 ميلادي, 512 ص. شابک: 0192805487.

 

The Qur'an

 

 

ترجمه‌ي انگليسي تازه‌اي از قرآن کريم به قلم پروفسور محمد عبدالحليم, استاد مطالعات اسلامي در دانشگاه لندن (مدرسه‌ي مطالعات شرقي و آفريقايي SOAS), از سوي انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار يافته است. اين اثر که در تابستان 2004 ميلادي (1383 شمسي) در 512 صفحه بدون متن عربي قرآن انتشار يافته, حاصل هفت سال کار مترجم در برگردان قرآن مجيد است.

 

Abdel haleem

 

محمد عبدالحليم در روستاي کُتاب, استان شرقيه (مصر) متولد و همانجا در مکتب‌خانه‌هاي روستا در دوران کودکي حافظ قرآن شد. وي دوران ابتدايي و متوسطه را در يکي از مدارس وابسته به الازهر در شهر زقازق (Zagazig) گذراند و سپس ليسانس خود را در زمينه‌ي ادبيات عرب از دانشگاه قاهره و دکتري‌اش را از دانشگاه کمبريج (انگلستان) دريافت کرد. نخست در کمبريج و سپس در مدرسه‌ي مطالعات شرقي و آفريقايي (دانشگاه لندن) به تدريس زبان و ادبيات عرب پرداخت و از سال 1995 ميلادي در همين دانشگاه به رتبه‌ي استادي مطالعات اسلامي رسيد. افزون بر اين, وي مدير مرکز مطالعات اسلامي (Centre of Islamic Studies) در دانشگاه لندن و سردبير مجله‌ي مطالعات قرآني است که هر شش ماه يک بار به دو زبان عربي و انگليسي در لندن و ادينبورو (اسکاتلند) منتشر مي‌شود. علاوه بر ترجمه‌ي انگليسي قرآن (2004), تاکنون مجموعه‌اي از مقالات قرآني وي در کتابي با عنوان فهم موضوعات و سبک قرآن (1999) منتشر شده است. عبدالحليم اکنون با همکاري آقاي سعيد بدوي (Elsaid Badawi) در حال تدوين «فرهنگ کاربرد واژگان قرآن» به انگليسي است.

 

Undrestanding the Quran

 

 

به گفته‌ي مترجم, وي از دوران تحصيل و تدريس در دانشگاه‌هاي غربي همواره با موضوع ترجمه‌ي آيات آيات و روايات (از عربي به انگليسي) روبه‌رو بوده و دشواري و ظرافت اين امر را به مرور در تجربه‌ي خود, همکاران و شاگردانش دريافته است؛ اما دو چيز او را بر اقدام نهايي به ترجمه‌ي کامل قرآن کشانيده است. نخست نياز و تأکيد دانشجويانش که معتقدند ترجمه‌هاي کنوني قرآن زباني قديمي در سبک, دشوار در فهم, ناآشنا در واژگان و غيرجذاب براي خواننده دارند, و ديگر اينکه به اعتقاد وي, در ديگر ترجمه‌هاي قرآن, گاه برگردان‌هاي نادرست وغيردقيق يافت مي‌شود.

 

 

عبدالحليم ترجمه‌ي خود از قرآن را به زبان انگليسي امروزين, روان و خوشخوان, فارغ از عربي‌زدگي, و مبتني بر سه اصل حياتي در فهم معناي اصيل متون کهن ارائه داده است. اين سه اصل که با نمونه‌هاي قرآني در مقدمه‌ي مترجم بيان شده‌اند, عبارتند از: الف) توجه به زمينه و سياق متن (context) که در فهم و تعيين مراد دقيق آيات قرآن بسيار مهم است. اين امر را مترجم تا حد زيادي از مبحث «وجوه قرآن» وام گرفته است. ب) فهم و تفسير واژه‌ها و اصطلاحات قرآني در معناي کهن‌شان در عصر نزول, و عدم توجه به معاني مستحدث واژه در دوره‌ي جديد. ج) توجه به ارجاع درون متني يا ارجاع متقاطع (cross-referencing) قرآن که درواقع تفسير قرآن به قرآن شمرده مي‌شود.

 

 

Abdel Haleem

 

در کار توليد اين ترجمه, علاوه بر محمد عبدالحليم و همسرش, تعداد بسياري از شاگردان وي نيز مشارکت داشته‌اند. بدين معنا که وي برگردان انگليسي بخش‌هاي مختلف قرآن را در مدت هفت سال پياپي از جهات مختلف (رواني و روشني, سبک و سطح زباني) بر روي دانشجويان ليسانس, فوق ليسانس و دکتري خود آزمايش کرده و ديدگاه‌هاي آنان را در تغيير و تصحيح ترجمه‌ي نخستين خود اعمال کرده است. مترجم کوشيده است به زبان انگليسي امروزي ترجمه‌اي از قرآن قرآن ارائه دهد که بدون افزودن پرانتزهاي توضيحي, متني روان و سرراست, اما با حداکثر دقت و مطابقت با متن قرآن کريم ارائه دهد. توضيحات تاريخي, تفسيري و لغوي مترجم در پاورقي صفحات آمده است.

نقل مطالب تنها با ذکر مأخذ بلامانع است.

ترجمه ای مجعول و سرقتی از قرآن کريم به فارسي

 

 

قرآن کريم همراه با شرح آيات منتخب, با تحقيق محمد فقيهي رضايي, زير نظر معاونت تحقيقات مرکز طبع و نشر قرآن جمهوري اسلامي ايران, چاپ اول, تهران, انتشارات محراب قلم, 1384. هـ‌+ 604+604+[نه] ص. بدون شابک.

 

اين ترجمه پس از طراحي اوليه در شوراي تحقيق مرکز طبع و نشر قرآن جمهوري اسلامي ايران, و نظرخواهي از صاحب‌نظران, با تحقيق آقاي محمد فقيهي رضايي و همکاري جمعي از پژوهشگران انجام يافته است. چنانکه در صفحات نخست کتاب آمده, اساتيدي که در شوراي طرح تدوين اين ترجمه و تفسير حضور داشته‌اند از اين قرارند: ابراهيم پورفرزيب, عبدالرسول عبايي, ابوالفضل علامي, حجه‌الاسلام محمدرضا شهيدي‌پور, دکتر حميدرضا مستفيد, دکتر سيدحسين مرعشي, و کريم دولتي. افرادي که در امر تحقيق و فراهمسازي ترجمه همکاري داشتهاند عبارتند از: سيد حسين مرعشي, عليرضا چيذري, مهدي ابراهيمي, عليرضا شعبانيفرد, حميد قرباني, راضيه موحدين, وجيهه ضابطيان, نجمه آقابزرگي, اکرم طاهريزاده, فريده بهشتي, مژگان پورقاسم. همچنين ويرايش علمي اثر را ابوالفضل علّامي و کريم دولتي برعهده داشته و ويرايش ادبي آن را محمد مهدي عقابي و هرمز خراساني انجام دادهاند.‌

 

ترجمة حاضر در تيراژ 18000 نسخه از سوي انتشارات محراب قلم در ماه‌هاي پاياني سال 1384 به چاپ رسيده است. اين اثر در صفحاتِ سمت چپ حاوي متن آيات (در بالاي صفحه) و ترجمة فارسي (در پايين صفحه), است و صفحاتِ سمت راست آن به شرح و تفسير گزيده‌اي از مهم‌ترين مطالب آيات اختصاص يافته است.

 

متن آيات قرآن با رسم الخط تهيه شده از سوي مرکز طبع و نشر قرآن جمهوري اسلامي ايران کتابت شده است. اين رسم‌الخط که از جهاتي با نوع کتابت عثمان طه شباهت دارد, در هر صفحه 9 سطر و مجموعاً در 604 صفحه نوشته شده است؛ بنابراين طول هر سطر اين مصحف, در مقايسه با مصحف مدينه (به کتابت عثمان طه) بلندتر است.

 

متن ترجمة فارسي دقيقاً برگرفته از ترجمة تفسير نمونه است که امروزه با اصلاحاتي, خود از سوي آيه الله مکارم شيرازي (چاپ نخست, قم, دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي, 1371) منتشر شده است. چنان‌که پيداست تهيه‌کنندگان اين اثر, بي‌آنکه در جايي تصريح کنند ترجمة فارسي قرآن, اثر آيه‌الله مکارم شيرازي را مجدداً چاپ کرده‌اند. در اين کار, ايشان به ندرت تنها برخي کلمات ربطي (مانند است, بود, ...) را تغيير داده, و يا برخي علائم سجاوندي را اضافه و کم کرده‌اند.

 

بخش سوم کتاب حاوي توضيحات تفسيري و بيان نکات مختلفي درباب آيات قرآن است. اين شرح و تفسير منتخب آيات با استفاده از برخي تفاسير (عمدتاً فارسي و معاصر) شيعه چون تفسير نمونه, الميزان, أطيب البيان, منشور جاويد (آيه‌الله سبحاني), پيام قرآن (آيه‌الله مکارم شيرازي), و تفسير موضوعي قرآن مجيد (آيه‌الله جوادي آملي) تهيه شده, و در آن‌ها, مهم‌ترين نکات تفسيري, رفع ابهام‌هاي کلامي, شأن نزول آيات مهم, نقل شده است.

 

نقل مطالب تنها با ذکر مأخذ مجاز است