علمي بودن پژوهش

گفت‏ وگو با مرتضي کريمي‏‌نيا و دکتر مهرداد عباسي

خردنامه همشهري شماره 21، آذر 1386، ص 44ـ48

توضيح: متن حاضر گفتگوي 5 سال پيش با مجله‌ي خردنامه‌ي همشهري است که با اندک اشکالات املايي در اينجا مي‌آورم و سياق محاوره را در آن نمي‌زدايم.

خردنامه: لطفا در ابتدا تلقي خود را از مفهوم پژوهش قرآني يا مطالعات قرآن‏ بيان کنيد. به عبارتي از نظر شما پژوهش‏ قرآني بايد چه شرايط و ويژگي‌هايي داشته‏ باشد تا شايستگي اطلاق اين عنوان را داشته باشد.

کريمي‌نيا: مطالعات قرآني همچون مطالعات‏ انجيلي يا مطالعات ادبي مي‌تواند به عنوان يک‏ Discipline يعني رشته علمي دانشگاهي‏ مطرح شود و مي‌تواند آن‏چنان که غالبا در کشور ما رايج است، موضوع يک برنامه و پروسه ترويج‏ و گسترش معارف قرآني باشد. ظاهرا به قرآن‏ مي‌توان از 2 منظر نگاه کرد و آن را مورد مطالعه‏ قرار داد. يکي نگاه به قرآن به مثابه متن يا پديده يا امري خارجي براي تحقيق و شناسايي از جهات‏ مختلف درباره ماهيت، فهم، پيدايش، تغييرات‏ ظاهري و متني و همه موضوعات مرتبط با تاريخ‏ اين کتاب که کمابيش در گذشته به شکل‌هاي مختلفي وجود داشته است. در دوره‌هاي گذشته‏ در قالب کتاب المصاحف‌ها و در دوره‌هاي جديد با عنوان تاريخ القرآن يا طبقات المفسرين و نظاير آن اين معنا از مطالعات قرآني قابليت آن را دارد که به رشته‌اي دانشگاهي بدل شود. البته هر کشوري اقتضائات خودش را دارد، فضاي شيعي، فضاي سني و گاه فضاي غير اسلامي تأثيراتي بر اين رشته خواهد داشت. نگاه دوم آن است که ما به قرآن به مثابه امري براي ترويج دين، ترويج‏ معارف ديني و قرآني بنگريم و همين نگاه را به‏ دانشگاه منتقل کنيم و در قالب‌هاي آکادميک‏ و چهارچوب‌هايي که مختص رشته‌هاي دانشگاهي است، بگنجانيم.